
پاییز بود و برف آذر ماه و من، بی تو
با رفتنت برگ درختان مثل من خشکید
۲ نظر
۱۷ آذر ۹۴ ، ۰۹:۰۵
پاییز بود و برف آذر ماه و من، بی تو
با رفتنت برگ درختان مثل من خشکید
اگر شهابی از شبت گذشت
بدان من بودم
خواستم زیباییت را نظاره گر باشم...
باده نشینان همه بی باده خرابند
عشق گزینان همه در بند سرابند
ما چه نمودیم که قسمت به جداییست؟
غصه تو جامی بده شادان همه خوابند
حادثه ای نیست بگوید خبر از عشق
حادثه ها زایده ی متن کتابند
سوی نگاه تو به من بود و چه افسوس
فاصله ها با همه سرگرم جوابند
موج سکوت آمد و در غصه نماندیم
منزل بعدی سخنان باده ی نابند
ساقی من دیر نکن چهره نگردان
جامم و جانم همگی لنگ شرابند
آرش از این پس به دلت خاطره نسپار
خاطره ها لازمه ی صورت قابند
آرش